• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : دلتنگم و ديدار تو درمان من است....
  • نظرات : 3 خصوصي ، 26 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    الان تو كل دنيا يه عاشق پيدا ميشه ... اونم اونه...نه؟

    همه ممكنه كه حق بازيي كه توش شكست خوردي رو به تو بدن اما حق با پدر و مادرش بوده...

    منم اعتقاد دارم وجود تو و هر كس ديگه اي مانع پيشرفت اون ميشد.

    ....

    از طرفي خيلي حس بي غيرتيه که خواهر آدم جلو ملت حرف از پسر مردم بزنه......اي کاش کنارت بودم و با کشيده مينواختم زير گوشت و تو هم ميزدي زير گريه و ميرفتي تو رخت خوابت تا صبح گريه ميکردي....بعد صبحش ميومدم رو سرت پتو رو روت پهن ميكردم ماچت ميكردم ميگفتم ناني ببخسيد ... خووووووب؟

    بعد تو ميگفتي: اين تويي كه بايد منو ببخشي داداش ايمان...شرمنده..روم سيا

    بعد ميرفتي اداره...شب كه بر ميگشتي برام پيتزا ميخريدي با حليم و كله پاچه....

    بعد بهم پول ميدادي كه برم بيليارد و زمين تنيس

    + ... 

    در پاسخ به مدير محترم وبلاگ :

    اگه عاشق باشي ... دوري هم شيرينه

    لحظه هامون رنگه ... شادي رو مي بينه

    واسه روياي من ... بهترين تعبيري

    اگه با هم بوديم ... واسه هم مي ميريم

    پاسخ

    بايد تو رو پيدا کنم ، هر روز تنهاتر نشي ... راضي به با من بودنت ، حتي از اين كمتر نشي*.....*....*................................*........پيدات کنم حتي اگه ، پروازمو پر پر کني ... محکم بگيرم دستتو ، احساسمو باور کني
    + ... 

    هميشه از شادمهر عزيز گفتم و نوشتم (و باز هم خواهم گفت و خواهم نوشت)، اما اين بار مي خوام از ابي برات بنويسم :

    آسون نشو اي همسفر ... ويرون نشو اي در به در
    منو بگير از همهمه ... منو به خلوتت ببر
    معجزه کن خاتون من ... تولدي دوباره کن
    منو ببر به حادثه ... شبو پر از شراره کن
    ستاره پر پر مي کني ... اي نازنين گريه نکن

    پروانه آتش مي زني ... تو اين چنين گريه نکن
    گريه نکن اي شب زده ... اي شب نشين گريه نکن
    گريه نکن گريه نکن ... خاتون هم گريز من
    براي اين دربه در ... بي سرزمين گريه نکن

    گريه نکن گريه نکن ... خاتون هم گريز من
    براي اين دربه در ... بي سرزمين گريه نکن

    + ساروي ريكا.../// 

    باز هم كه دلتنگي دختر ...

    من اگه بگم يه چيزي شما ديگه چرا ...نانسي عزيز ...مانا و اوستايي باشي ...مواظب خودت باش ...///

    سلام .

    اميدوارم خوب بشي و باشي .

    + ... 

    مثل قديما ! تقديم به تو :

    بايد تو رو پيدا کنم ، شايد هنوزم دير نيست ... تو ساده دل کندي ولي ، تقدير بي تقصير نيست

    با اينکه بي تاب مني ، بازم منو خط ميزني ... بايد تو رو پيدا کنم ، تو با خودت هم دشمني

    کي با يه جمله مثل من ، مي تونه آرومت کنه ... اون لحظه هاي آخر از ، رفتن پشيمونت کنه

    دلگيرم از اين شهر سرد ، اين کوچه هاي بي عبور ... وقتي به من فکر مي کني ، حس مي کنم از راه دور

    آخر يه شب اين گريه ها ، سوي چشامو مي بره ... عطرت داره از پيرهني ، که جا گذاشتي مي پره

    بايد تو رو پيدا کنم ، هر روز تنهاتر نشي ... راضي به با من بودنت ، حتي از اين كمتر نشي

    پيدات کنم حتي اگه ، پروازمو پر پر کني ... محکم بگيرم دستتو ، احساسمو باور کني

    پيدات کنم حتي اگه ، پروازمو پر پر کني ... محکم بگيرم دستتو ، احساسمو باور کني

    بايد تو رو پيدا کنم ، شايد هنوزم دير نيست ... تو ساده دل کندي ولي ، تقدير بي تقصير نيست

    بايد تو رو پيدا کنم ، هر روز تنهاتر نشي ... راضي به با من بودنت ، حتي از اين كمتر نشي

    از خودت مراقبت كن...

    پاسخ

    سلام/امروز ميخواستم اين شعر را تقديمت كنم وبرايت بنويسم ...تمام ديروز بيادت باخودم اين شعر رازمزمه مي كردم دلمان يكي بود ....دلگيرم از اين شهر سرد ، اين کوچه هاي بي عبور ... وقتي به من فکر مي کني ، حس مي کنم از راه دور...........بنظرت تعبيرش چيست؟؟!
    + ... 
    بايد
    + ... 
    گر سکوت اين گستره ي بي ستاره مجالي دهد،
    مي خواهم بگويم: سلام!
    اگر دلواپسي آن همه ترانه ي بي تعبير مهلتي دهد،
    مي خواهم از بي پناهي پروانه ها برايت بگويم!
    از کوچه هاي بي چراغ!
    از اين حصار هر ور ديوار!
    از اين ترانه ي تار...
    مدتي بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمي رفت!
    کم کم اين حکايت ديده و دل،
    که ورد زبان کوچه نشينان است،
    باورم شده بود!
    باورم شده بود،
    که ديگر صداي تو را در سکوت تنهايي نخواهم شنيد!
    راستي در اين هفته هاي بي ترانه کجا بودي؟
    کجا بودي که صداي من و اين دفتر سفيد،
    به گوشت نمي رسيد؟
    تمام دامنه ي دريا را گشتم تا پيدايت کردم!
    آخر اين رسم و روال رفاقت است،
    که در نيمه راه رؤيا رهايم کني؟
    مي دانم...!
    + ... 

    سلام

    و پس از سال ها :

    آغوشتو به غير من ، به روي هيچ كي وا نكن ... منو از اين دلخوشي و ، آرامشم جدا نكن

    من براي با تو بودن ، پر عشق و خواهشم ... واسه بودن كنارت ، تو بگو ، به هر كجا پر مي كشم

    منو تو آغوشت بگير ، آغوش تو مقدسه ... بوسيدنت براي من ، تولد يك نفسه

    چشماي مهربون تو ، منو به آتيش مي كشه ... نوازش دستاي تو ، عادته تركم نميشه

    چشماي مهربون تو ، منو به آتيش مي كشه ... نوازش دستاي تو ، عادته تركم نميشه

    فقط تو آغوش خودم ، دغدغه هاتو جا بزار ... به پاي عشق من بمون ، هيچ كس و جاي من نيار

    مهر لباتو رو تن و ، روي لب كسي نزن ... فقط به من بوسه بزن ، به روح و جسم و تن من

    هميشه شاد باشي و شادمهري...!

    جمله ي قشنگيه...

    اما نويسنده ش جاي داغون شدن بهتره كه زبون باز كنه و بگه كيو مبخواد.

    شايد بشه كمكش كرد.

    .....

    ناني مطلبمو بخون...ايمان شاهه ها...

    اون آخرش هم به تو سفارشاتي داره

    + KARMA 
    نميدونم همون نانسي هستي كه ميشناختمش يا يكي ديگه . اوني كه ميشناختمش صفا بود و مرام و يه دنيا شور . ميدونم توهم اگه اون نباشي كم از اونم نيستي اصلا همه نانسيا اينجوريند . تولدتم مبارك هرچند كمي دير شده . ياحق
    پاسخ

    سلام كارماي خوبه من/ قديما ما هم يه كارما داشتيم ...خوب و مهربون و مودب و باوقار و متين وقتي مي اومد همه بچه شرها (از جمله نانسي) آروم مي شستن به احترامش ...يه گوشه ....هميشه مهربون بود و باوفا ....حتي وقتايي كه تصورش رو نداشتي ....مثه الان كه اومده و با نوشته هاش دلمو شاد كرده .....هميشه عزيزي و بياد موندي برام "كارماي مهربون "
     <      1   2