تو حيراني در اين هنگامه من هم از تو حيرانتر
تو در آغاز آبادي منم هر لحظه ويرانتر
در اين بن بست ظلماني رهائي را چه ميداني
فرار ار خود به سوي هم و يا از هم گريزانتر
اگر از راه برگرديم سراپا حسرت و درديم
گذشتن مرگ ماندن درد كدامين است اسانتر
آبجي نانسي من تايتانيك روزي ام چه خوب ميشد اگه يهكم ياد دوستاي قديمي بودي. من كه هميشه به ياد تو هستم و خواهم بود.
دوست دار تو .تايتانيك