سلام نانسي خانم گرامي..
بروزم......
(غروب خورشيد )....
ماه كه اومد بالا ميگم ...مهتاب خورشيد پيشوني .
غروبتم مباركه ماه بهار ...هميشه جاويد بموني ...
خورشيد من رفته غروب ...پشت كوههاي دور دور.
دست دعاي من براش...يه بسته مهر هديه به نور...
هميشه من دوسش دارم ...اگر چه غروب بمونه .
كلبه عشق من و اون...جهان دل كهكشونه...
واي كه هميشه من ميگم...دلم ميخواد روزبميرم.
پيكر من ميون نور...كفن بشه به خورشيدم...
خورشيد رو خيلي دوس دارم ...گرما ميده انرژيم.
هفت رنگ عشق ما بودش..رنگين كمون توشرجيم...
گرما ميداد به بوسه ها...تو ساحل روي ماسه ها.
موجها مي اومد بي امون ...يه رقص موج از دل ما...
بغل مي كردم من اونو ...حس ميكردم آرزومو.
دستامو ميدادم بهش ...سرخ ميشدم مثل لبو....
اگر چه زود تموم ميشه..دنياي عمر .آرزو . زمان ما.
اونچه كه باقي ميمونه..خورشيد.انرژي گاما. آرزوها..