همه ي راهها رو رفتم ...از همه دشتها گذشتم ..هر چه دريا ..هرچه جنگل زير پام بود ...سر اين جاده رسيدم ..سر جاده ...چه غبار الود و تاريک ...بين راه خسته و مونده ...يکي مثل تو.... اگه داشتم سر اين کوچه غربت ...ديگه دل غصه نداشت ...با خودش درد نداشت ...گريه نداشت ...ميشد با تو از همه چي ...از همه جا ...از همه جور گفت و شنيد .../ عمو جون چه عجب ...ببينم برام كه كامنت ميذاري چرا اينطري ميشه بيا تماشا كن . مثل مورچه صف ميكشند و راه بند مياد ..ولي من نراحت نيستما . چون ميدونم اومدي ..و دل عمو رو يه دنيا خوشحال ميكني . خاك پاتم ...///