سلام نازنينم.........سلام جيغولي جونم..........سلام مهربونم........فداي تو كه اينقدر با محبتي عزيزم ........خوشحالم كه بازم ميبينمت.........
منم دوباره به پريچهر عزيز و آقا پيمان تسليت ميگم .
اگه مي خواي عاشق بشي
اگه عاشق هستي
اگه عاشق بودي
حتما به اين وبلاگ سر بزن و نوشته عشق را بخون و نظرتا در مورد عشق بگو
منتظرتون هستم
http://sokut.parsiblog.com
باي
اين شعر مال مولاناست که عصار تو کنسرت امسالش خوند:تا کي گريزي از اجل در ارغوان و ارغنون نه کش کشانت مي برند انا اليه راجعونتا کي زني بر خانه ها تو قفل با دندانه ها تا چند چيني دامها دام اجل کردت زبوناين باغ من آن خان من اين آن من آن آن من اي هر منت هفتاد من اکنون کهي از توفزونکو عشرت شبهاي تو کو شکرين لبهاي تو فرزند و اهل خانه ات از خانه کردندت برونبر کن قبا و پيرهن تسليم شو اندر کفن بيرون شو از باغ و چمن تسليم شو اندر خاک و خونامروز ضربتها خوري وز رفته حسرتها خوريزان اعتقاد سرسري زان دين سست بي ستون
من فراتر از آنچه مي زيم مي بينمو فراتر از آنچه مي بينممي انديشم ......لحظه لحظه هاي بيکرانه زمانت رادر آغوش مي کشمتا بيابم آنچه نيافته ام .....من در آينده به دنبال آشنايي هاي سپري شده گذشته مي گردمو تنها ياراي مندر اين بينهايت راهتويي ......
سلام خوبي برايچيميخواستي اينجاراببنديميبستي ناراحتميشدم دوم تسليتميگم سوم خيلي زيبابود حرفه باخدا موفقباشي
نانسي جان!
به قول شاملوِ عزيز!
بودن به از نبودن شدن
خاصه در بهار
اميدوارم هميشه باشي