اي کاش آسمان حرف کوير را ميفهميد و اشک خود را نثار گونه هاي خشک او ميکرد
اي کاش واژه حقيقت آنقدر با لبها صميمي بود که براي بيان کردنش به شهامت نياز نبود
اي کاش دلها آنقدر خالص بودن که دعاها قبل از پايين آمدن دستها مستجاب ميشد
اي کاش شمع حقيقت محبت را در تقلاي بال پرسوز پروانه مي دميد و او را باور مي کرد
اي کاش مهتاب با کوچه هاي تاريک شب آشناتر بود
اي کاش آنقدر مهربان بود که داغ را به دست خزان نمي سپرد
اي کاش فرياد آنقدر بي صدا بود که حرمت سکوت را نمي شکست
کاش مرگ
معني عاطفه را ميفهميد
و عاطفه معني عشق و
خوشحال ميشم بمن سر بزني
موفق باشي......