در فوجي از فرشته رها بود مادرم آواز دلنشين خــــــــــــدا بود مادرم قلبش هماره قبله ي ديرين عشق بود چشمش هميشه قبله نما بود مادرم يک لحظه دور دغدغه من نمي نشست بامن هميشه در همه جـــا بودم مادرم پيوسته لب به زمزمه ي عشق مي کشود شيداترين ترانه ســــــــــرا بود مادرم جز در هواي عاطفه ها پر نمي کشيد جز عشق در چه حال وهوا بود مادرم؟ پژواک رازناک سکوتش چه دلنشين آواز يک سکوت رســـــــا بود مادرم