• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : زندگي ..
  • نظرات : 1 خصوصي ، 48 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     
    دارم ميرم جاده...
    جاده دروغ نميگه...
    يه شب ديگه بازم تو جاده... تو جاده ي خاطرات..توجاده ي تنهاييا
    سلام...
    يه شبه ديگه بازم دارم مينويسم...
    گفتنش سخته ولي ميخوام بگم....
    مي خوام بگم خستم... خستم از همه چيز... خستم از غبار تنهاييا که روي نوشته هام نشسته... خستم از همه سياهيا... خستم از همه شبها... خستم از کاغذاي خط خطيه حرفايه دلم... خستم از اشکهاي يخي که يه روز يه دنيا بود واسم..... اي خدا خستم...


    ببخشيد اگه هيچوقت حرفاي قشنگ واسن نمي نويسم...
    اولين نفري هستي که اينو واست نوشتم .....
    سلام خوبي منو يادت مياد يا نه سال نو را بهت تبريك ميگم
    راستي شب تو جاده بودنم يه جوراييه ها....
    راستي شب تو جاده موندنم يه جوراييه ها....
    ممنون از اينکه به فکرمي و با حرفات منو کمک مي کني...
    راستي يادم رفت بگم خيلي گلي مامانييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي

    شايد اشکهايه يخي داره روزايه آخرشو مي گذرونه...
    نيستي که ببيني پسر کوچولوت اين روزا چي ميکشه....
    چند شب پيش حالم گرفته بود رفتم جاده چالوس
    بعدش يهو به خودم اومدم ديدم تا صبح تو جاده بودم.... منم يه چيزيم ميشه ها...
    چند شب پيش حالم رفته بود رفتم جاده چالوس
    بعدش يهو به خودم اومدم ديدم تا صبح تو جاده بودم.... منم يه چيزيم ميشه ها....
    يه عکسشو عوض کردم....
    کاش عقربه ميزد کاش.....

    چه ماماني هستي آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من دارم ميميرم.................
    آخ آخ عقربه نيشششششش زدددددددددددددددددد
    آخ آخ عقربه نيشششششش زدددددددددددددددددد
       1   2   3   4      >