دلي بي قرار و سري بي سرانجام ....ز هستي ِ عالم،همين دارم و بس !
سلام، زيباست رقص قلم در ميان انگشتانت، آن لحظه اي که خالصانه، به اندرون من خسته دل، سري مي زنيدو، دوستي را بر روي بوم نقاشي مي کني و مرا در ميان دريچه اي از قدرشناسي، قاب مي کني...