سلام خانم گل و مهربان، اومدم تو پرشين واست پيام بزارم باز هم مشكل داشت نشد. دوباره دست به دامن پارسي شدم.
ببين زهره خوب فهميدها معلوم دست تو كاره خيلي هم ناقلا و بلا
ز من مپرس كيم يا كجا ديار من است
ز شهر عشقم و، ديوانگي شعار من است
منم ستاره ي شام و تويي سپيده صبح
هميشه سوي رهت چشم انتظار من است
چو بركه، از دل صافم فروغ عشق بجوي
اگر چه آيت غم چهر پريشان من است
مرا به صحبت بيگانگان مده نسبت
كه من عقابم و، مردار كي شكار من است؟
دريغ، سوختم از هجر و، باز مرد حسود
درين خيال كه دلدار در كنار من است.