واما دوبيتي كه در آخر نوشتي مربوط به اواسط شعر زيباي مصدق است كه اين قطعه اينطوريه :
بيتو من چيستم ؟
ابر اندوه ،
بي تو سرگردانتر از پژواكم
در كوه،
گرد بادم
در دشت،
برگ پائيزم،
در پنجه باد،
بي تو سرگردانتر از
نسيم سحرم ،
از نسيم سحر سرگردان،
چشمهاي تو به من مي بخشند ،
شور و عشق و مستي ،
و تو چون مصرع شعري زيبا،
سطر برجسته اي از زندگي من هستي ،
دفتر عمر مرا ،
با وجودتو،
شكوهي ديگر ،
رونقي ديگر هست ،
مي تواني تو به من ،
زندگاني بخشي ،
يا بگيري از من ،
آنچه را مي بخشي ،