..گرد ما گويي حرير ابرها...پرده هموج رنگين افق پايان نداشت..اسمان از عطر روز اکنده بوداي نيلو فري افکنده بود..دوستت دارم خموش و خسته جان....بازهم لغزيد بر لبهاي من...ليک گويي در سکوت نيمروز....گم شد از بيحاصلي اواي من........شاد باشي مهربونم