آخ چه آسون دلو باختم
تو حصار اطلسيها
قصه از لبم فراري
چه كنم با بي كسيها
گفتم از سايه ميترسم
گفتي خورشيد مال شبهات
بذار اين سكوت تموم شه
شهر قصه مال لبهات
شب به شب مهتاب به مهتاب
واسه تو ترانه ساختم
توي گسترده ي رويام
دلو عاشقونه باختم
تو مثه حس يه شبنم
كه رو برگ گل اسيره
يه گل از تبار قصه
بي تو هيچ كجا نميره
با سكوت قهري يا آشتي؟
تو كه لبخند رو لباته
با من از شادي ميخوني
حس غم توي نگاته
گفتي عاشق غروبي
اين غروب زرده يا قرمز؟
پر سكوت و پر تبسم
گفتي بامن بي تو هرگز
هر غروب حس چشاتو
خط به خط يادم مياره
غروبام نارنجي رنگه
وقتي برگردي دوباره