دلم قلمرو جغرافياي ويراني است هواي ناحيه ي ما هميشه باراني است دلم ميان دو درياي سرخ مانده سياه هميشه برزخ دل تنگه ي پريشاني است مهار عقده ي آتشفشان خاموشم گدازه هاي دلم دردهاي پنهاني است صفات بغض مرا فرصت بروز دهيد درون سينه ي من انفجار زنداني است تو فيض يک اقيانوس آب آراميسخاوتي ، که دلم خواهي بياباني است! قيصر امين پور