چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد.واژه ها را بايد شست .واژه بايد خود باد، واژه بايد خود باران باشد.
چترها را بايد بست.زير باران بايد رفت.فكر را، خاطره را، زير باران بايد برد.با همه مردم شهر ، زير باران بايد رفت.دوست را، زير باران بايد ديد.عشق را، زير باران بايد جست.زير باران بايد با زن خوابيد.زير باران بايد بازي كرد.زير بايد بايد چيز نوشت، حرف زد، نيلوفر كاشتزندگي تر شدن پي در پي ،زندگي آب تني كردن در حوضچه "اكنون"است.
رخت ها را بكنيم:آب در يك قدمي است.