سلام من ..چه سوال عجيبي!"نشانهء قلبم؟!"دستم را مي برم به چانه امو ميگويم:"نور نگاهم را که دنبال کرديو به مهر لبخندم که رسيديدريچهء احساساتم را مي بوسيو از پوست خاموشم عبور ميکنيبا شيرين زباني وارد رگهايم مي شويهمراه جريان خونم مي رويو مي رويو مي رويآنگاهبه مزرعهء احساساتم-قلبم-مي رسي!نقشهء زخمهايم را مي تواني مرور کنيو بياموزي:بدون چتر نجات پريدنلذتبارو نيز دردناک است.اکنون تو به مقصد رسيده ايپس در کوچه هاي شلوغ عاطفه اممي دوي.ناگاهبر ميخور
سلام
ممنون از حضور گرمت.
مطلب روانشناسي بود و نه سياسي .