دريــا بــا مــن
برف را در دستهايم ميفشارم
سردي يخ واره اش نمي تو اند شعله دستانم را خامو ش کند
شعله هاي دروني دلم .
آتشفشان دوباره آغازي ست
که بينهايت زمين را نقش رنگين ميزند
سکوتم ...در سراسر شب
فريادم ...در امتداد راه
سراب جاده ميخو اندم
ميدانم عاشق رفتنم ...
اما به آب نميرسم
چه تشنه ام
در کوير تلخ غربت ...
سپتامبر ???? ...///خيلي مخلصم عزيز ...به هر حال غربت همينه ...روز مرگي و ديگر هيچ ...اهورايي باشي و اوستايي ...///
سلام.
منم با عمو موافقم و به نظرم بايد انتخاب كرد حالا به قول شما از بين همين چهارتا كين ميگن اصلح هستن درباره دوستتون هم واقعا متاسفم و براي همين ميگم راي به يكي از سه تا باعث ميشه كه اون احمق نياد بالا تا دست قماش بي عقلش باز باشه براي اين حركات غير اخلاقي
متاسفم
سلام جيگر.آخه قربونت برم مگه آدم در مورد هيچ و پوچ نظر ميده. ما كه در هر صورت تو سري خوريم پس اميدوارم كه داغ رساست جمهوري و مال مردم خوري به دل همشون بمونه.ولي قشنگترين و جالبترين شعاري كه تو اين مدت شنيدم اين بود:
دذد گير 2009 بدون برق و باطري = احمدي نژاد
اول سلام
نانسي تو قرار بود دولت تعيين كني و تودهن اين دولت بزني چي شد ؟
نميخواستي راي بدي؟
خدا پدر عمو رو حفظ كنه كه تنها اوست كه ميتونه گوش تورو محكم بكشه بلكه چيزي يادت بياد :دي
واي نانسي تو كه ميدوني من به املاي درست كلمه ها خيلي تعصب دارم تورو خدا به ايمان بگو متلك با ت است نه ط اي بابا ...
بهت زنگ ميزنم و ميحرفيم ..فعلن بازار دروغ داغه
چرا با من اينجوري شدي؟
چرا از ميون هر 10 كلمه اي كه ميگي 5 تاش مطلكه؟
چرا دعوا هات با من مثل دعوا با يه برادر نيست؟
من با تو اينجوري بودم؟
ناني خيلي ناراحتم وقتي برخورد الانت رو ميبينم...
ناناي تو در کنار اينکه هرگز با من راحت نبودي حالا هم داري هر چيزي که ميخوايي به من ميگي
ناني شايد منو يادت رفته....
ناني من ايمانم ايمان
داداش كوچيكه
عسلي
من اونم ناني
هموني كه اين اسم رو روت گذاشت(ناني)
ناني چطور ميتوني اينقدر بي انصاف باشي.
همچين با من برخورد ميكني كه انگار در دوراني كه وبلاگم فقر بيننده داشت كوچك ترين كمكي به من داشتي
چنان كه احساس ميكني منو بيشتر از نصف اوني كه من دوست داشتم دوس داشتي
اما با من اين نبودي كه هستي
در ضمن اين دوتا كامنت اشتباهي رفت تو خصوصي ... خواستي بفرست نمايش داده شه ...
در ضمن اسمي بنويسي بهتره ... چون اينطوري شايد اين ديوانه تو دور اول بياد و اين بدترين حالته .... موفق باشي
اما اينكه كانديداي خاصي رو نام بردم .... نه به اين دليل كه اون بهتره ... نه ... چون اونم مي شناسم ... كاش كتاب برف مهاجراني رو مي خوندي تا منظور منو مي فهميدي .... گاهي شرايط بصورتي ميشه كه مجبور ميشه از دست گرگ به شغال پناه ببري ... به هر تقدير ... كاش بين اين شغال و گرك شيري بود كه من حاضر بشم بخاطرش خوردذده بشم و بعد با عزت بگم منو شيري خورد كه سلطان جنگل بود ... و اينكه ميگه پناه مي برم به شغال ... چون خباثت گرگ رو ديدم ... اين شغالي كه اومده هون گرگ سابقه كه پيري شده ... به لقمه اي شايد سير بشه ... واقعيت اينه عمو ... اما تو توي برگه راي خودت بنويس آزادي .... چون آدما رنگ عوض مي كنن ... حتي اگه عموت باشه ...