• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : عجب صبري خدا دارد ..!
  • نظرات : 24 خصوصي ، 213 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    سلام نانسي مهربونم

    وب لاگت واقعآ زيباست... دست گلت درد نكنه

    با اجازه لينك وب لاگ قشنگتو به زبان عشق اضافه ميكنم...

    موفق باشي.. يا حق...

    نانسي جوون سلام...نوشته ي زيبايي بود...حقايقي كه اگر هر چند وقت يكبار برايمان تكرار شود بما كمك خواهد كرد واقع بين باشيم...وااااااااااي چه عكس با مزه ايمنم به زودي اپ ميشم عزيزم...فعلا

    بسم رب الشهدا . با سلام و صبر اين واژه مرا ياد اين گفته سيد مرتضي مي اندازد !!(زينب کبري (س) گنجينه‌دار عالم رنج است، او محمل گرانبارترين رنج هايي است که در اين مبارکه نهفته، ?لقد خلقنا‌الانسان? او وراث بيت‌الاحزان فاطمه (س) است.)

    التماس دعا .

    به آستان قربان رفته انسان و جان خويشتن در ره معبود بر سرانگشت اخلاص نهاده ؛ گرامي باد اين مظهر قدرت روح انساني ... عيدت فرخنده نانسي مهربون .

    عيد قربانت مبارك نانسي دخمل خاله نازم
    + من يار مهربانم 
    سلام /قربون مبارك هر وقت اومدم برات پيام بزارم نشد . ايشالا ايندفه بشه

    خيالم از خيال تو )

    کي مي رسد . دستم بدامان تو
    روز وصل تو . راحت از هـجران تو
    خــيالم . خيال شدم از خــيال تو
    ارامش خاطرم . به شرط سامان تو
    بيننده جــهانم اما چه ســـودي اخر
    بـي تو و نـــاز ــ نرگس ــ فتان ــ تو
    يا خون دل ميخورم.ياديدکانم خونريز
    پنهان بود بهتر. از ديد ـ چشمان ـ تو

    خيلي مخلصم نانسي عزيز ..اگه دير دير ميام

    باور كن وقت ندارم اينروزا .كه بيام پاي نت ..خاك پات عمو مهرداد ...اپديتم ..

    فرياد زدم تو را با ناله خواستم / فرياد زدم تورا با استغاثه خواستم / هر چه فرياد عاشقانه من بلندتر شد

    تو از من دورتر مي شدي / وسرانجام نا اميد / به كوه زدم… به دشت زدم… به دريا زدم / شايد تورا كمي كمرنگ تر ببينم / دريغ كه كوه پژواك نجواي عاشقانه من شد / دشت برايم گريست / و دريا… يادتو را… با هر موجش بي دريغ به من پس داد ........

    واي من اين شعر رو خيلي دوست دارم يه بار هم تو وبم گذاشتم . چقدر حال كردم دوباره اينجا خوندمش .... /

    با اين همه نظر من ديگه نظري ندارم .

    سلام نانسي جان...عزيز مهربونم....واقعا عجب صبري خدا دارد....شعر زيبايي از معيني كرمانشاهي....بابايي من خيلي خاطرع از اين شعر دارم اون قديمها يك خواننده اي بود به نام شجايي اين اهنگ را ميخوند خيلي قشنگ و من ازش خاطره هاي خوبي دارم كه تو امشب واسم زنده كردي..مرسي دختر گلم...انشالله اين صبر و صبر ها پايانش هماني باشد كه اخر اپديتت نوشتي...و بازم ميگم انشالله همه اونهايي كه نوشتي واست دعا ميكنم جزو بهترينش باشي كه هستي ...يعني در واقع خلاصه كلام ميشه گفت..نانسي=گل نسترن...ن

    سلام

    شعر قشنگي بود و با صداي مهستي خيلي قشنگتر هم مي‏شه.

    در ضمن شما هر وقت مي ري تو وبلاگ به ياد مرگ دپرس مي‏شي. من چي بگم كه هر روز بايد سر كار ببينمش؟

    بر ديده صبر دل به يمين است مرا......آنجا كه صبو رم همه

    صبر جبين است مرا......در دست خدا چو مهره شطرنج به گليم ........دركاسه جبر واختيار فقط بر سر مهر كه همين است مرا.........!!!!!!!!!!!!!

    نيمه شبي وهم آلود وحزن انگيز......... مادر كودكي زائيد اسمش انسان بود....... درد كشيد آن مادر خيال انگيز........ كودك از خيال آمد چشمش گريان بود.... بي خبر از درد غالب بر انسانها...... خنديد بر لب آنجا كه او بي دندان بود...... زورق خيال نيمه شب در گهواره اي خسبيد....... آنجا كه طوفان در هم ريخت آنچه جيران بود... كودكي بيامد از بطني كه نه بر پا داشت..... در دست تقديري كه اسمش كيوان بود...... ميكشيد زورق وجود باد بيرحم شمال....... آنجا كه نام جيران بر انسان بود......... نيمه شب گهواره ها در تاب آرام آرام........ در طلب آرامشي كه در جبران بود........ در پس اين رخداد سوال پرسشي مرموز..... درميانه درد مادري كه در طلب درمان بود..... راز خلقت در سرشت او بنمود روح كبود....... آنجا كه روح دراختيار كاسه حيران بود..... داستان روح شيطان جن آدم وعشق.... قصه سرخي سيب (راز عشق) كه ممنو عه اي بر آنان بود.....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >