• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : عشق و عاشقي
  • نظرات : 15 خصوصي ، 88 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام عزيز

    اي عشق مدد كن كه به سامان برسيم

    چون مزرعه تشنه به باران برسيم

    يا من برسم به يار و يا يار به من

    يا هر دو بميريم و به پايان برسيم

    به خدايت بنگر ، دختر!

    + ..... 

    يه روزي از همين روزا ميرم يه جاي بي نشون

    يه جا كه پيدام نكني بشي واسم بلاي جون

    تو مي دوني دستاي تو سرده بدون دست من

    بايد كه از اينجا برم تا نبيني شكست من

    چشماي تو مونده به در ، با تنهاييت سر مي كني

    گاهي به ياد خنده هام ، گونه هاتو تر مي كني

    بايد برم بايد برم ، اينجا وفا نداره

    خاطره هام حتي واسم ، ديگه صفا نداره

    بايد برم تنها بشي ابر چشات بباره

    فكر نكنم كه اون دلت بي من دووم بياره

    من كه ديگه حوصله ي ، گذشته هامم ندارم

    تو اين شبا كه بي كسم ، باز تو رو كم ندارم

    معلومه كه يادم مياد ... عشق يه توهم به نظر من تو زندگي بايد دنبال يه رفيق گشت تا يه عشق ...
    تو .. آره خودت ... تا حالا عاشق نشدي! ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تو كه راس ميگي ولي ...
    مرا به خاطر بسپار عزيزم نه به خاطره هات
    نانسي جونم دوست دارم هوارتا
    تازه ماهم يك پلو خوران درست حسابي راه مي اندازيم البته دعا كن داييت شفا پيدا كنه كه بتونه پلو عروسيتو بخوره عزيزم
    عزيزم خودمم دارمت . روي داييت حساب كن . يك دايي و يك دنيا . ديگه ابجي ما هم مجبور نيست خمره بخره و ترشي بندازه

    عزيز دايي . فدات شم تو اصلا نگران شيشه نباش من ميگم برا پنجره ها از اين طلق خوشگلاي نشكن بذارن جيغ كه هيچ بمب اتم هم بتركوني ترك هم ور ندارن . راضي شدي برو تو كار اسارت

    + ساروي ريكا .../// 

    باري بايد ايراني باشيم
    و اهورايي و اوستايي
    دست در دست من بگذار تا رها شويم
    سپاس عزيزم...///
    + ساروي ريكا .../// 

    باري بايد ايراني باشيم
    و اهورايي و اوستايي
    دست در دست من بگذار تا رها شويم
    سپاس عزيزم...///

    سلام عاشق

    چگونه اي؟

    راستي زود بيا پست جديدم را بخون فدات شم منتظرتم . برات جالب خواهد بود عزيزم
    سلام . عزيزم . پستت رو خوندم اخه مجنون دايي همينكارا مي كني كه دور از جون ابجي ما بايد ترشي بندازه خوب يكي . دو تا رو اسير كن بي انصاف .
    پاسخ

    :))
    اينم يه نظري يه ديگه .
    شايد حق با شما باشه اما من عاشقي رو دوست دارم .
     <      1   2   3   4   5    >>    >