سلام
خوبي عزيزم؟
باور كن با مطلبي كه نوشته بودي كلي گريه كردم.
چه دستهايت مهربان بود
وقتي که روي تار و پود ادراکم
فريب مي بافتي
چه رودها در صدايت جريان داشت
وقتي مثل قوهاي عاشق
دنبال همسفر مي گشتي
چه فکرم کوچک بود
وقتي خودم را با تو
روي ابر ها خيال مي کردم
چه اندوهم بزرگ است
که روي شانه هاي خشک زندگي
بهار را رنتظار مي کشم...دنياست ديگه چه ميشه كرد.دستت درد نكنه وبلاگت قشنگه عزيزم.اينجا و اونجايي كه نوشتم اگه وقت كردي سر بزن..http://faryad-diplomat.persianblog.com
والنتاين هم مبارك