چي تو چشاته که تو رو ... اينقدر عزيز ميکنهاين فاصله داره منو ... بي تو مريض ميکنهاينکه نگات نميکنم ... يعني گرفتار تو امرفتن همه ولي نترس ... من که طرفدار تو ام
هر چي سرم شلوغ شد ... رو قلب من اثر نذاشتبدون تو دنياي من ... انگار تماشاگر نداشتمنو نميشه حدس زد ... با اين غزوز لعنتيهيچ وقت نخواستم ببينيم ... تو لحظه ي ناراحتي
ميخواستم نبخشمت ... يه کي ازت تعريف کردديدن تنهايي تو ... منو بلاتکليف کردبيا و معذرت بخواه ... از جشني که خراب شداز اون که واسه انتقامم ... از تو انتخاب شد