باز باران ، با ترانه ، مي خورد بر بام خانه
خانه ام کو؟
آن دل ديوانه ام کو ؟
کودکي کو ؟
فصل خوب سادگي کو ؟
يادم آرد روز باران
گردش يک روز ديرين
پس چه شد ؟ ديگر کجا رفت ؟
خاطرات خوب و رنگين
کودک خوشحال ديروز
غرق در غمهاي امروز
ياد باران رفته از ياد
آرزوها رفته بر باد
بي ترانه
بي بهانه