مي دوني كاش يكي بهم بفهمونه كه دانم اشتباه مي كنم دارم اشتباه مي بينم ولي اين نه اشتباه نه نابينايي ...... من سرتان خون دارم ...
آخرين آزمايش رو 5 شنبه دادم كه دكتر گفت زياد خوب نيستي من عاشق هستم كاش هيج وقت عاشق نبودم دردش كنتر بود واي چه كار كنم هان تو مي گي بايد چي كار كنم هان .....
اين قدر تو اين ماه خواهش و تمنا كردم كور و هسته شدم اما ديدي خدا جوابي بهم داد آبجييييييييييييييييييييييي... گريه