• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : تشكر
  • نظرات : 24 خصوصي ، 177 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    گفتي که در دستهايم مثنوي بي آلايش عشق را تکثير کنم گفتي سرشار از شکوفه هاي عشق بر خيزم و از دنياي هزار رنگ انديشه گلي برايت بچينم اينک مانده ام که چگونه حرف هاي رنگ برنگ مرا خوب خوانده اي که بايد با همه شور در امتداد جاده تنهاييت بايستم اينک در محضر عشق ايستاده ام و چشم در چشم آيينه به تمناي گرم تو مي انديشم اينک به رنگي مي انديشم که از ميان هزاران رنگ خواسته اي . رنگي که نه از حزن خورشيد بگويد وقتي که غروب مي کند و نه از ناله جانسوز درختان باغ وقتي که برگهايشان فرو ميريزد. تو رنگي مي خواهي که فرها دوا ر شيريني حضور عشق را بر کوهپايه هاي گرم احساس نقاشي کند . آنگاه که پرستوها نيز با همه بي وفايي از کنار دلهاي سودايي مي گريزند براستي در محضر عشق چه زيبا مي توان با هم بود بي آنکه يکديگر را ديده باشيم در محضر عشق مي توان از سپيدي آيينه گفت و به ميهماني باران رفت در محضر عشق مي توان با تو تا معبدي دور سفر کرد آنجا که دستها سبز مي شوند و دل بياد رز هاي خوشرنگ باغ پر مي گيرد آنجا که عطر گل سرخ تا فراسوي عشق مي پيچد. مهربانم "اين لحظه شقايق چه مبهوت است همان که روزي مرا به تو پيوند داده بود