سلام نانسي ...خوبي ؟ من خوبم و شاكر هستم به درگاه خداوند ...بعد از مدتها بازم اومدم . نوشته هاي قشنگتو خوندم ...در مورد عشق و دوست داشتن نظر نميدم چون در اون اندازه ها نيستم ...
دلم تنگ شده براي همه دوستان گلم ...خدا كنه كه همشون سالم موفق باشند ...از همشون التماس دعا دارم
زمستان است
رفيق خوب ديروزم تو بودي
سلام صبح هر روزم تو بودي
شبي در سينه من رخنه کردي
تمام بيت و اشعارم ربودي
شبي در عالم مستي و هستي
کتاب شاه دلها را گشودم
به يادت صد هزاران فال ديدم
ولي حتي تو در بيتي نبودي
به يادت جرعه اي از مي چشيدم
که ناگه چهره ات در جام افتاد
چو آن جرعه به عشقت در کشيدم
نگاهي کردم و در آن نبودي
دمي من با خيالت چشم بستم
به خوابم آمدي يکدم به صد ناز
ولي تا چشمهايم را گشودم
بجز در قلب من جائي نبودي
تو را يکشب درون کوچه ديدم
تماما غرق چشمان تو گشتم
ولي تو تا مرا ديدي و رفتي
تو حتي يک نگاه از من ربودي
به والله از تو عاشق تر نديدم
ولي انگار حتي تو نبودي
ديگه سر نمي زني مگه حوصلمون نداريد ............ سر بزني بد نمي گذره
Track 2 سلام عمو جون ..اين بالايي رو ببين ميتوني گوش كني ؟؟؟
يكي پنجه اهني راست كرد .....كه با شير زوراوري خواست كرد
چو شيرش بسرپنجه در خود كشيد .....دگر زور در پنجهءخود نديد
يكي گفتش اخر چو خسبي چو زن ؟......بسر پنجه اهنينش بزن
شنيدم كه مسكين در ان زير گفت :.....نشايد بدين پنجه بر شير كفت
چو بر عقل دانا شود عشق چير .....همان پنجهء اهنين است و شير
تو در پنجه شير مرد اوژني .....چه سودت كند پنجه اهني ؟
چو عشق امد از عقل ديگر مگوي.....كه در دست چوگان اسير است گوي
از سعدي
سلام خسته نباشي دختر خاله