دوش دور از رويت اي جان
جانم از غم تاب داشت
ابر چشم بر رخ از
سوداي تو سيلاب داشت
نزد عقل مسکين
پايگاه صبر ديد
نزد پريشاني. دل شوريده
چشم خواب داشت
نقش نامت کرده دل
محراب تسبيح وجود
تا سحر تسبيح گويان
روي در محراب داشت
ديده ام مي جست گفتندم
نبيني روي دوست
عاقبت معلوم کردم
کاندرون سيماب داشت
سعدي اين ره مشکل افتاد . درياي عشق
اول آخر در صبوري اندکي پاياب داشت /
سلام عموجون اختلاف زماني شما زياد نبود ..
.با آنيتاي عزيز.هر دواول قبوله .جيغولي ..مخلصم ...
سلام...ممنون که سر زدي..يه بار ديگه بيا و داستان عشق من رو هم بخون!اگه دوست داشتي اي دي منو آدد کن که اپ ميکنم با خبر شي
اين گلها همش مال آبجي نانسي خوبمه
سلام آبجي نانسيييييييييييييييييي. خوبي گلم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الهي من فدات بشم. عزيزم يكبار ديگه اومدم. وقتي خبر فوت پدر دوستاي گلمون پيمان و پريچهر رو خوندم حالم خيلي بد شد و رفتم. رفتم و بهشون تسليت گفتم. ديگه دست ودلم نميرفت چيزي براي كسي بنويسم. حالا دوباره برگشتم. متن فوق العاده زيبات رو خوندم. گرچه صد بار ديگه هم قبلا خونده بودم. ولي برام بازهم تازگي داره. عزيز گلم ديگه هيچوقت حرف رفتن و بستن در اين خونه قشنگ رو نزن كه دلم ميگيره .تو كه نمي خواهي دل من بگيره ؟؟؟؟؟ ميخواهي ؟؟؟؟؟
نه . ميدونم نميخواهي . چون تو مهربونتر ازاين حرفهايي . واسه همينه كه اينقدر دوستت دارم
جيغولي حالا بيا ...آپ كردم ..اول شو ...عمو جون . خيلي مخلصم ...
قبل هم اومدم ولي به قول مسعود خان واقعا وبلاگت سنگين شده بود اصلا نميشد چيزي كامنت بذارم خدا بهت رحم كرد اونروز خيلي بيشتركا خشمگين بودم
فداااااااااااات
سلااااااااااااااام بي معرفت سلام بي مرام
باز آپ ميكني و ..............
آخ كه نميدونم چي بگم .....
خيلي قشنگ بود ...........ولي يادت باشه من كه باهات قهرم
التماس دعا....يا حق