با چشماني که هميشه ، پشت پنجره هاي غبار گرفته کلامي به راهي خسته تر از فرداست ... اتنظاري را ميبرند ... که هميشه عطر کلامي از تو باشد ... و گر نباشي هيچ در هيچ است و پوچ در پوچ ... هرگز طرف ما شب نيست..! روزي هم با طلوعي خورشيد خواهد تابيد .. ... ومن خواهم ماندو پنجره اي به وسعت دلتنگي ها ... و دشتي پر از الاله ها .. و سکوتي از اعماقي روشن .. و سواري يله شده در دشت جنون ... کوتاه ترين کلامم را تو خود ميداني ... واژه واژه هايت را ميدانم ... مهرت افزون ... شاد زي ...
سلام
اگه قراره همه يه چيزي اينجا بنويسن، من هم لابد بايد بنويسم كه خيلي به تو حسوديم ميشه كه اين همه دوستت دارن.
ولي مامانم گفته حسود نباش هيچوقت! پس من واقعا واقعا بهت غبطه ميخورم كه اين همه آدميزاد تو رو دوست دارن و بهت سر ميزنن.
ايشالا هميشه شاد باشي.
خدانگهدار
مثه سگ و گربه شديممممم ((: تسليمممممم اين هم گل دوستي تا دوباره مغازه رو نبستي ...
سلام تينا جونم... واسه خبر اولت خيلي متاسف شدم ... ايشالا خدا بيامرزتش ولي بهتر نبود اين رو جز خبراي آخرت ميذاشتي... واسه نمايشگاه كتابم چقدر تعريفشو شنيدم اي كاش مي تونستم بيام نمايشگاه... خيلي بده انقدر دورم ... ضمنا من به روزم و نياز به هم فكريت دارم ... حتما يه سري بزن يه فكري هم به حالم بكن
روزي ما دوباره کبوترهايمان را پيدا خواهيم کرد..و مهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت...روزي که کمترين سرود ؛ بوسه است..و هر انسان ؛ براي هر انسان برادريست.......روزي که هر لب ترانه ايست تا کمترين سرود ؛ بوسه باشد....روزي که تو بيايي ؛ براي هميشه بيايي...و مهرباني با زيبايي يکسان شود..روزي که ما دوباره براي کبوترهايمان دانه بريزيم!...و من آن روز را انتظار ميکشم حتي روزي که ديگرنباشم!.../سلام و وقت بخير..گفتم بيام و عرض ادبي كرده باشم..پاينده باشيد و جاويد
خدا طول عمر به بازماندگان آن مرحوم بده وهمه رو مورد رحمت و مغفرتش قرار بده ....
خيلي زيبا بود گفتگوي با خدا ... خودت هم بخون (((:
سلام نانسي جونم
چطوري خانومي؟آپديت كردما......نمياي پيشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟