و به عشق شب لحظه هاي بي حوصلگي را اندازه ميگيرمتا شب چادر زيباي سکوت را بر سر دشت بکشاندو عادت مهربان آرامش را به خانه ام بياورد
وقتي که پشتت خاليهيا تکيه گات پوشاليهحتمي زمينت ميزنناميدتم خياليهوقتي که پشتت خاليهيا تکيه گات پوشاليهحتمي زمينت ميزنناميدتم خياليه
سلام دو ست .. بيني خميري دارم . بيايد و تماشا كنيد كه چي حال است و چي رو ز.... .. خو ب هميشه شاد و مو فق باشيد
من اوندفعه اومدممممممم اين آهنگه خوشدله رو نشنيدمممممم
گاهي چه دير مي شود آ
آمدن من
در آستانه باد مي ايستم
دستانم را به باد شوي ميدهم ...
تا در دير امدنم
زلف ترا شانه كند .
اي مهربان
چه كنم
از غم فارغ نمي شوم
اما مهرباني تو چتر پناه من است .
سلام جيغولي .من خيلي گرفتار كار هستم .
اما امروز كه اومدم اينجا اين في البداهه اومد كه اونرو براي
تو نوشتم عموجون .خاك پاي تو ومردم خوب ايران . .
عمو مهردادت ...///
غريب
مادر بزرگ
گم كرده ام در هياهوي شهر
آن نظر بند سبز را
كه در كودكي بسته بودي به بازوي من
در اولين حمله ناگهاني تاتار عشق
خمره دلم
بر ايوان سنگ و سنگ شكست
دستم در دست دوست ماند
پايم به پاي راه رفت
من چشم خورده ام
من تكه تكه از دست رفته ام
در روز روز زندگانيم
(زنده يادمان حسين پناهي)
...///