سلام
ميخواستم يه چيزي بنويسم ولي...
ولي وقتي متوجه شدم پدرتون براتون کامنت ميذاره.اصلا يادم رفت چي ميخواستم بنويسم.
به جاش ميگم که خيلي حس قشنگي است که آدم اينقدر از خودش مطمئن باشه که پدرش رو به وبلاگش راه بده!!
چند نفر از ما جرات اين کارو داريم؟؟
مردم اغلب ،بي انصاف ،بي منطق وخودمحورند. ولي آنان را ببخش
اگر مهربان باشي تو را به داشتن انگيزه هاي پنهان متهم مي كنند، ولي مهربان باش
اگر شريف و درستكار باشي فريبت مي دهند ،ولي شريف و درستكار باش
نيكي هاي امروزت را فراموش مي كنند ،ولي نيكوكار باش
بهترين هاي خود را به دنيا ببخش حتي اگر هيچ گاه كافي نباشد
ولي در نهايت مي بيني كه هر آنچه هست ميان تو و خداوند است نه ميان تو و مردم
....
خوب اومدم که!الهي در راسته فراموش شدگان قرار نگيريم
اي خدا چه دختري من دارم
يه زلزله بالاتر از 7 ريشتني
گرنيايي تا قيامت انتظارت ميکشم
منت عشق ازنگاه پرشرابت ميکشم
ناز چندين ساله چشم خمارت ميکشم
تا نفس باقيست اين جا انتظارت ميکشم