باخودم که می شینم و فکر میکنم ، به حال مردم کشورمون و فرهنگ غنی ِ از دست رفته مون خیلی غصه می خورم . وقتی می رم و کشور های دیگه رو می بینم که باوجود اینکه چند نژاد مختلف کنار هم زندگی می کنند و استقلال پیدا کردن کشورشون هم به صد سال نمی رسه ، اما آنچنان فرهنگ اجتماعی و رفتار درست توی خونشون عجین شده و به راحتی همه قوانین و آداب اجتماعی رو به بهترین نحوممکن رعایت میکنند که آدم وا می مونه ! که فرهنگ هزارسال کشور قشنگمون واقعاً به کجا رفته و چی شده ؟؟! مردممون دارن به کجا میرن و با کلاه گذاشتن روی سر همدیگه و دور زدن هم ، به کجا می خواهد برسند و چی می خوان بشن ؟؟؟؟!
جالبه که توی همین شهر به ظاهر پیشرفته "تهران"تا چشم کارمیکنه پلیس وکلانتری ونیروی انتظامیه و.... امابیشترازهرجای ممکن ، مردم خلاف میکنندوازقانون می گریزن !
البته بگم منظور من از قانون" آداب اجتماعی و فرهنگ قوانین شهروندی و رانندگی و ... ایناست .
ناراحتم و نگران برای یغما رفتن ، نه نفت ....نه گاز... نه زمین و هوا .... برای یغما رفتن فرهنگ خوب واصیل ایرانی مان !
فرهنگی که ادب واحترام و نوع دوستی ، در آن زبان زد بود .ادب و احترامی که با یه بوق زدن و چراغ زدن ، کسی نمی اومد بزنه هم نوع خودش رو بکشه و یا فحش همه عالم رو نثار هم کنند !! فرهنگی که در آن کلاه سر هم گذاشتن رو زرنگی نمی دونستند و آزار و اذیت و آبرو بردن همدیگر ، فخر و مباهات نبود !
واقعاً چه شده است ما را و مردم مارا....!!!
گفتم : خدایااز همه دلگیرم ،گفت: حتی از من ؟
گفتم: خدایا دلم را ربودن ، گفت : بیشتر از من ؟
گفتم : خدایاچقدر تو دوری ! گفت: تو یا من !؟
گفتم : خدایا تنهاترینم ، گفت: بیش از من ؟!
گفتم : خدایااینقدر نگو من ! گفت: من تو ام ! تو ،من ؟