سلام آبجي خوبم نانسي عزيز و مهربان
آبجي نانسي از حضور سبزت در دهكده عاشقان سپاسگزارم.
تو چه سان مي گذري غافل از اندوه درونم!
بي من از كوچه گذر كردي ورفتي
قطره اي اشك درخشيد به چشمان غمينم
زيبا بود نانسي گلم و من هم تكيه از اين زيبايي را آوردم.
قربانت فرهاد
همچنان ميروم و نگاههاي از ياد نبرده او را در پياده روهاي خاكستري قلبم نظاره مي كنم
افسوسهاي دريغا گوي خويش را بر مژگان يادش گره مي زنم و با سفر نسيم گرم ، آههاي خود را بر دنباله باد جنوبگان كه به سوي يك شهر تب زده مي رود گره مي زنم تا باشد كه او نفس مرا از ميانه باد برگيرد و به ياد عشقي افتد كه زماني بودو ديگر نيست .عشقي كه تا امروز نيز لمسش نكرده ام و ديوانه وار به جستجوي پادزهري هستم كه عشق از دست رفته را برايم بازگرداند ..
دريغا كه ديگر همه چيز از دست رفته است و هواي شرجي برايم سردتر از كوچ پرندگان شمال به سوي جنگلهاي تنك استوايي است ....
تقديم به عزيزتر از جانم نانسي
نانسي گله سلام
اپ ديتت عالي بود موفق باشي عزيزم