• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : بي تو .......
  • نظرات : 13 خصوصي ، 146 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10      >
     
    لحظه هايي كه نيامدن را مي شمارم و به خيال گرم فردا * امروزم را مي كشم و فردا را نيز امروز مي كنم * دلم مي خواهد امروز بيا يي .. آپ كردم و منتظرم ...راستي سلام .

    سلام به نانسي شيرين خودم. آبجي شيطون و مهربونم. عزيزم اين شعري رو كه نوشتي خيلي دوست دارم

    بي تو طوفان زده دشت جنونم

    سيد افتاده به خونم

    خيلي قشنگه . شعر پاياني هم بسيار دلنشينه.

    گلم مرسي كه نرگست رو فراموش نمي كني.

    از عكسهاي زيبائي كه برام گذاشتيهزاربار ديگه ممنون

    خيلي دوست دارمممممممممممممممممممممم

    سلام نانسي مهربون و دوست داشتني ...بابا شعرات كه حرف نداره ...تعارف نكردم ...جدي جدي قشنگ بود يه جوري شبيه شعر كوچه فريدون مشيري بود ...راستي چه خبر از دوستان ؟ ما كه گم شديم ...هر كدومشون رو اگه ديدي يا باهاشون ارتباط داشتي سلام مارو هم بهشون برسون ...مراقب خودت باش
    سلام خيلي شعر زيبايي بود عكس ها هم عالي بودند موفق باشين
    سلام جيغولي . مرسي از تبريكت...شعر زيبايي انتخاب كردي...موفق باشي
    پرستوهاي شب پرواز كردند .... قناريها سرودس ساز كردند ..... سحر خيزان شهرروشنايي .... همه دروازه ها را باز كردند .....!
    سلام .... چه آپديت قشنگي .... من هم به روزمنتظر حضور ياسيت ..... پيروز باشي

    سلام مهر بون

    هميشه شاد............خندون باشي

    سلام نانسي جونم ..........خوبي عزيز ؟ ببخشيد دير رسيدم

    نبينمت غمگين باشي
    باغصه همنشين باشي
    دلم ميخواد توزندگي
    گل باشي بهترين باشي

    موفق و مويد باشي نازنينم

    بگشاي تربتم را بعد از وفات و بــنگر کز اتش درونم دود از کـــفن بر آيد

    بنماي رخ که خلقي حيران شوند ووالـه بگشاي لب که فرياد از مرد وزن بر آيد

    جان بر لبست و در دل حسرت که از لبانش نگرفته هيچ کامي جان از بدن بر آيد

    از حــــــــسرت دهانش جانم بتنگ آمد خود کام تنگدستان کي زآن دهن بر آيد

    گفتم بخويش کز وي بر گي ر دل،دلم گفت کار کسي است اين کو با خويشتن بر آيد

    هر يک شکن ز زلفت پنجاه شست دارد چون اين دل شکسته با آن شکن بر آيد

    بر بوي آنکه در باغ يابد گلي چو رويت آيد نسيم و هر دم گرد چمن بر آيد

    هر دم چو بيوفايان نتوان گرفت ياري مائيم و آستانش تا جان ز تن بر آيد

    برخيز تا چمن را از قامت و قـــيامت هم سرو در بر آيد هم نارون بر آيد

    وقتي دور از آدم هاي نزديکت باشي تازه قدرشان را مي داني

    تازه حس مي کني که چقدر حضورشان در زندگي ات روان است .

    من زير آسمان بلند هستم ... راه مي روم ... نفس مي کشم .

    من اين روزها زياد دلم مي گيرد ...

    حس مي کنم در اين لحظه ناشناخته ترينم ...

    عادت مي کنم به فهميدن ... کنار مي آيم با بودن ...

    طي مي کنم با زندگي ... گذر مي کنم از اتفاق ...

    دلم فرياد مي خواهد و طبيعت بکر و يک سکوت عميق و

    تبسمي طولاني ... (ميخو اهم هميشه نانسي ما هم را دوست داشته باشم )

    سلامممممممم نانسي جونمممممممم

    اي بابا نفر9شدم ...اولا سلام حالت خوبه دختره مامان...خوشحالم كه اپديت كردي و شعرتهم زيبا بود..
    ميگم ... اگه نام شاعرا رو هم زيرش مينوشتي بهتر بود ... اطلاعاتمون بيشتر ميشد ... آبي باشي .
     <    <<    6   7   8   9   10      >