• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : تشكر
  • نظرات : 24 خصوصي ، 177 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + مسعود 

    واقعا چه خواهد كرد؟

    خودت گلي همه رو گل ميبيني . خودت طلائي همه رو طلاي 24 عيار ميبيني اما خبر نداري كه تازگيها طلاي 1000 عيار هم اومده كه اسمش نانسيه . خواهر منه . اع راستي سلام . داداشيييييي جيغغغغغغغغوليات هنوز تو گوشم دنگ دنگ ميكنه . ولي قربون دنگ دنگش تا باشه آبجي خودم . هميشه شاد و پيروز و سرفراز باشي . تا درودي ديگر بدرود
    نانسي عزيز از اينکه ما را مورد لطف قرار دادين و به ما سرزدين سپاسگذارم واز اينکه بعلت بيماري دير خدمت رسيدم عذر خواهي مي کنم .............شاد و سرافراز باشي........يا علي
    سلامممم آبجي گلمممم من بالاخره آپ كردم ... خوشحال ميشمم اونجا ببينمت ...
    + علي 
    salam dost aziz besiyar ziba bod man dafe 2 bod ke omadam inja matalebeton kheili ziba bod omidvaram ke hamishe movafag bashid
    شنبه: با نگاهي عاشقانه مست شدم يكشنبه: به او گفتم گرفتارت شدم دو شنبه : همچو ليلي عاشق صحرا شدم سه شنبه : بي وفايي کرد و من گريان شدم چهارشنبه : اسير هجرانش شدم پنج شنبه : او رفت و من در عاشقي فاني شدم جمعه : بي او تنها شدم و از تنهايي ... سلام ازت ممنونم که اومدي خوشحالم کردي مطلب جديدم نوشتم شايد نتونستي ببيني خوشحال ميشم نظرت رو بدونم شاد باشي
    گفتي که در دستهايم مثنوي بي آلايش عشق را تکثير کنم گفتي سرشار از شکوفه هاي عشق بر خيزم و از دنياي هزار رنگ انديشه گلي برايت بچينم اينک مانده ام که چگونه حرف هاي رنگ برنگ مرا خوب خوانده اي که بايد با همه شور در امتداد جاده تنهاييت بايستم اينک در محضر عشق ايستاده ام و چشم در چشم آيينه به تمناي گرم تو مي انديشم اينک به رنگي مي انديشم که از ميان هزاران رنگ خواسته اي . رنگي که نه از حزن خورشيد بگويد وقتي که غروب مي کند و نه از ناله جانسوز درختان باغ وقتي که برگهايشان فرو ميريزد. تو رنگي مي خواهي که فرها دوا ر شيريني حضور عشق را بر کوهپايه هاي گرم احساس نقاشي کند . آنگاه که پرستوها نيز با همه بي وفايي از کنار دلهاي سودايي مي گريزند براستي در محضر عشق چه زيبا مي توان با هم بود بي آنکه يکديگر را ديده باشيم در محضر عشق مي توان از سپيدي آيينه گفت و به ميهماني باران رفت در محضر عشق مي توان با تو تا معبدي دور سفر کرد آنجا که دستها سبز مي شوند و دل بياد رز هاي خوشرنگ باغ پر مي گيرد آنجا که عطر گل سرخ تا فراسوي عشق مي پيچد. مهربانم "اين لحظه شقايق چه مبهوت است همان که روزي مرا به تو پيوند داده بود

    دلاا بسوز که سوز تو کارها بکند /

    نياز نيم شبي دفع صد بلا بکند /

    عتاب يار پريچهره عاشقانه بکش /

    که يک کرشمه تلافي صد جفا بکند!!!

    نانسي عزيزم خيلي از اومدنت به وبلاگ خوشحال ميشم . مرسي خانمي . با عكسات و مهربونيات خيلي خوشحالم ميكني ....

    دوستت دارم

    خيلي زياد!!!

    نميدونم مثل خودت بگم اپديتم و برم يا .....نه...سلام. خوبي؟..اولا انشالله كه هميشه اينقدر قدرت داشته باشي كه خودت به تنهايي از پس مشكلاتت بر بيايي...اپديتم..با يك موزيك جديد...پاينده باشي و جاويد

    افسوس و صد افسوس که ديگر رنگي نمانده بر رخ آن ديوار، سپيدهايش رنگ باخته به سياهي، سست، پاهايش، سرد، تنش، تنها مانده در گوشه ي آن اطاق آبي، نگران به فکر فردايي که گاه بي گاه آيد پايين ناخودآگاه ريزد بر سر آن مردمان بي گناه که هيچشان بود در کار آن ديوار.

    سخت گذشت آن روزگاران بر آن ديوار که سرانجام يک روز سرد زمستان با تمام خاطراتش آرام فرو ريخت اما شادمان از اين بود که تنها بر خويشتن ريخت نه بر سر آن آدمک ها.

    تو بازي کلاغ پر

    هيشکي نبود برنده

    قصه ما همين بود

    پرنده بي پرنده

    اگر باد بودم مي وزيدم، اگر ابر بودم مي باريدم، اگر مهر بودم مي تابيدم، اگر خدا بودم مي آفريدم تا بداني دوستت دارم .... اگر ابر بودي به انتظار اشکت مي نشستم، اگر مهر بودي در پرتو ات خود را گرم مي کردم، اگر باد بودي چون برگ خزان خود را بدستت مي سپردم، اگر خدا بودي به تو ايمان مي آوردم تا بداني دوستت دارم، اگر هيچ بودي از تو ابر سپيدي مي ساختم، از تو خورشيد با شکوهي بوجود مي آوردم، تو را نسيم ملايمي مي کردم از تو خدايي بزرگ مي ساختم، تا بداني که فقط تو را دوستت دارم....اينشعر قشنگه گفتم برات بنويسمممم - نانسي و نوشته اي يا شعري در وبلاگ شادمهر

    و اما من ميدوني چي مي گم نانسي؟

    اي خدا يه جو بده شانس ! من چرا اين حرفارو از تو نمي شنوم ميخواي تا آخر عمرم حسودي كنم ؟

    يه سر ميام
    سلام خواهر گلم . خيييييييييييييييلي جيغولي سلام . خوبي گلم . / خواهر گل و نازنينم گفتم بيام يه عرض ادب كوچولو بكنم و برم . اميد وارم كه هميشه دلت شاد شاد شاد باشه . باميد ديدارت . تا درودي ديگر بدرود
     <      1   2   3   4   5    >>    >