• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : تشكر
  • نظرات : 24 خصوصي ، 177 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    سلام ... اومدم سلامي بدم و برم .... فعلا خداحافظ
    سلام ... به نانسي عزيز كه هميشه تا يه كامنتي بيش از حد دنباله پيدا ميكنه ، ميگم اين آبجي نانسي خودمونه .... نانسي عزيز باغچه گل ياس به روز شده و منتظر قدمهاي شما هستم ... يا حق ....
    نانسي جان بهتري؟؟؟
    بابا حالا يه شوخي كرديم ديگه ... گريه براي چي ! من كه به خدا نگفتم ايشالله ميري مكه و دعا هم ميكني كه منم بيام .... دختر به اين خوبي و با صفايي و با صداقت و يه رنگ اگه نره انشالله مكه كي بره ؟ امثال من كه بوي ريا و دو رويي حتي خودشونو هم خفه كرده ميدوني ... خيلي وقتها به حال شماها كه اينقدر يه رنگيد و با محبت غبطه ميخورم .... از خودم بدم مياد ... متنفر از رفتارم ميشم ... آخه اون قديمها دل منم از جنس ناب بود ولي حالا قدر خودتونو و دل صاف و سادتونو بدونيد ... چي بگم كه دردهاي دروني ام هر چه بيشتر بيرون ميريزه ... بوي تعفنش حال همه رو به هم ميزنه

    با سلام خدمت شما (همون بچه پررو هاي هميشه گي هستيم ) اميدوارم حالتون خوب باشه عزيز بازم مطلب زيباست با بچ هاي شر نيستيم بابا ما بچه هاي خوبي هستيم(خنده) ولي اسممون بچه هاي پررو هستش ديگه نميدونم چرا اين اسمو واسمون ميزارن چرا؟ واييييي چقدر حرف زدم

    حالا به هر حال خيلي خيلي ممنونم كه به ما سر زديد از اين به بعد هم به ما سر بزن قدمتون رو چشمون خداحافظ

    با سلام خدمت شما (همون بچه پررو هاي هميشه گي هستيم ) اميدوارم حالتون خوب باشه عزيز بازم مطلب زيباست با بچ هاي شر نيستيم بابا ما بچه هاي خوبي هستيم(خنده) ولي اسممون بچه هاي پررو هستش ديگه نميدونم چرا اين اسمو واسمون ميزارن چرا؟ واييييي چقدر حرف زدم

    حالا به هر حال خيلي خيلي ممنونم كه به ما سر زديد از اين به بعد هم به ما سر بزن قدمتون رو چشمون خداحافظ
    سلام به نانسي خانم گل.خواهر خوبم ببخشيد اگر دير به دير پيش شما ميايم .بخاطر فشار درسهايم اصلا هيچ جا نميتونم برم چون دوتا ترم ديگه دارم كه اگه تموم بشه خيالم راحت ميشه و اطمينان دارم با كمك پدر عزيزم دكتراي زبان را بگيرم.واسه همينه كه زيرفشار درسي هستم و خيلي كم جايي ميرم .ولي وظيفه ديدم بيام پيش شما چون هميشه تا كمي وقت داشته باشم واسه رفع خستگي ميايم تو سايت و كامنتهاي بچه و دوستان را ميخونم و اين كامنتهايي هم كه شما ميگذاريد منم باهاش داد ميزنم جيغوليييييي امده بابايي...نانسي جان غير از تشكر امدم مطلب ديگه اي هم بشما بگويم .خواهر خوبم گويا بابايي ميگفت شما يه جشن تولد براي خودتان داريد و من امدم بشما بگم اسم شما در ليست افراد مهمان هفته سايت خيلي وقته هست ولي بابايي منتظر همون برنامه تولد شما هست و من دقيقا نميدونم چه روزي هست ولي دوتا نكته را بگم .اول اينكه بابايي 15 خرداد هفته ديگه ميره مسافرت خارج از كشور و فكر كنم دو هفته نباشه و از طرفي وقتي برگشت جشن سالروز افتتاح سايت ساحل ارامش هست كه اول مرداد هست و من از شما خواهش ميكنم بمن بگوئيد گويا تولد شما هم همون تاريخها بايد باشد ولي بمن بگيد تا برنامه را طوري تنظيم كنم كه شما كه مهمان هفته بوديد اگه تقارون پيدا كنه با جشن سالگرد سايت خيلي عالي ميشه.حتما بمن بگيد تولدتان چه روزيه تا در رديف كردن كارها يه كمكي به بابايي بكنم .درضمن خواهر خوبم بازم ميگم اگه لزومي بود خوشحال ميشم صداي شما را هم بشنوم چون بابايي خيلي از شما تعريف ميكنه..خواهر شما...(مائده)
    سلام .نوشتت خيلي قشنگ بود.برات آرزوي موفقيت ميكنم.شاد باشي.
    سلام // خواهر خوبم ممنون كه منو به عنوان يه همراه قبول كردين و خوشحالم كه يه دوست جديدي پيدا كردم درباره دعا كردن هم بايد يه كي بياد من روسياه رو دعا كنه كه وضعم اين همه خرابه // ايام شهادت حضرت صديقه کبري فاطمه زهرا رو به شما عزيز بهتر از جان تسليت ميگم و اميدوارم عزاداريهاتون مورد قبول درگاه خدا قرار گرفته باشه // ياحق امام حسن مجتبي عليه السلام پشتيبانتون
    صبا من نبودم ... ميدوني كه من خنديدن رو تازه ياد گرفتم ... قبلا اينجوري (: ميخنديدم بعدش شد اينجوري :) اينطوري هم ميخندم هه هه هه ها ها هو هو هي هي هه هه ها ها هي هو هههههه *****&&&&&&&يوها ها ها ههه ههي هيه يهه%%%%% هههههههههههههه .... من فكر كنم كار استكبار حهاني باشه ... مي خواد از طريق بلاگها و جنگ داخلي ... نظام رو تضعيف كنه ... ولي ما هوشياريم ..... راستي نانسي ... شنيدم گفتي دعا كنن و گل بدن به خدا كه تو رو هم ببره مكه آخه تو رو به مكه چكار تو بري مكه خونه كعبه كجا بره ميگم نرو يه وقتي ديدي جاي شيطون به تو سنگ زدن
    نانسي عزيز م سلام نميدونم كدوم احمقي با اسم و آدرس من تو وب شهروز كامنت گذاشته و از طرف من دري وري نوشته برا بارون ...تو كه فكر نميكني من نوشته باشم ؟يعني اينقدر بي شعور بودن بهم مي آد نانسي؟..بارون به چي من حسودي كنه ؟من چي دارم كه اون نداره ؟لااقلش اينه كه اون يه قلم توانا داره كه من اونم ندارم ...تو بد ترين شرايط بارون كنارم بوده ...چطور ميتونم بگگم حسوده ؟؟؟تو اون ماجرا حرفهايي جدي و سياسي به حسادت چه دخلي داشت ..؟بعدم من كي هه هه هه ميخندم؟؟؟؟من هميشه اگر هم بخوام نمايش خنده بدم ..پشت سر هم هههههه ميزنم ....من حدس ميزنم اون كار پارسا هست ...متاسفم كه بارون و شهروز فكركردن منم ...من از 4 شنبه تا ديروز صبح نبودم ...اينو از گردو هم ميتونيد بپرسيد ....راستي نازنينم بابت اون عكس هم چشممممممممممم...سعي ميكنم امروز آمادش كنم برات ايميل كنم ...دوستت دارم ....بووووووووووس...
    سلام گگگگگگگگگگگگگگگللللللللللل داداش چطوري خواهري گل . آخه بلد نيستي خواهر شوهر بازي در بياري چرا در مياري اون مال قديما بود نه الان كه عروسا زن داداش بازي در ميارن داداشي آب دستته بگذار زمين بيا ببين چه عكسي تو وبلاگ گذاشتم . بدوووووووو بدووووووووووووووووووووووو بدوووووووو منتظرم . قربون خواهر گل تر از گلم .. باميد ديدارت . بدرود

    سلام نانسي خانوم .

    شعري كه نوشتي خيلي بهش احساس نزديكي كردم . نوشته هات مثل هميشه قشنگ و دلنشين بودن . موفق و هميشه خندون باشي

    قبل از اينكه تغلب كني و آلبوم رو باز كني بگو اين عكس كيه ؟

    نانسي : (به پاس تمام صبرو تحملت و مهربوني هات ، فقط سکوت مي کنم .)

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >