در روزگاري که سرچشمه ي خلوص عشق ناپيداست از اعماق وجود خويش فرياد سر مي دهم تا شايد روزنه ي اميدي در اين ظلمات ستم و اندوه براي قلب سوخته ام بيابم .كه بسا سخت است شنيدن آواي ناآشناي يك عاشق خفته در اعماق خويش .
در اين محنت سرا كه جز حرس و طمع و آتش كينه چيزي احيا نيست من در ميان قطره هاي آغشته به خون دل عاشقان ؛ در تقلاي رسيدن به حقيقت مهر و محبت هستم.
بونساغ مادمازل
آبجي نانسي سلام ...... وب جديدتم مبارك باشه ..... فقط يه چوغولي كوچولو كنم كه چرا منو ADD نكردي ........ منتظر جوابتم
به آيههاى چشمِ تو،
قسم كه بىوفا نشم
ديگه باهات قهر نكنم، ديگه ازت جدانشم
دقيقههاى بىهدف،
سر به سر من مىذارن.
ثانيهها قطار قطار،
تو رو به يادم ميارن
لبخندِ چشماتُ هرگز نمىديدم
تو عاشقم بودى، هرگز نفهميدم
دستاى من تنهاست، دستاى من سرده
آغوشِ من خالى، قلبم پُرِ درده
راستي آدرس رو اشتباه به پارسي بلوگ نوشتم ... آدرس من اينجاست . منتظرم....... يا حق http://www.daftareshgh.persianblog.com
هميشه سلام....
نانسي عزيز...
خانومي من كمتر تونستم اين روزا به وبت سر بزنم اما تو منو ببخش باشه خانومي
نانسي جون اين پيام نامرئيه بخونش بالا نوشته شده ازش رد نشي...