• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : وب لاگ نانسي يك ساله شد
  • نظرات : 12 خصوصي ، 214 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام نانسي مهربون و عزيز .. ما دوباره اومديم به اين وبلاگ خوشگل شما يه سري بزنين . واقعا حرف نداري نانسي جون ... فداااااااات
    اي كه نظرات وبلاگت از 200 گذر كرد و آپديت نمي كني!!! ... بهترينها و بدترينهاي بيست و سومين جشنواره فيلم فجر مشخص شدند ... «خيلي دور، خيلي نزديک» با ۵ فروهر زرين و «گل يخ» با ۶ زرشک زرين ، رکوردداران جشنواره امسال ... ضمن اينکه رکوردهاي دريافت زرشک زرين شکسته شد : گل يخ در طول چهار دوره با کسب ۶ زرشک زرين رکورددار دريافت اين جايزه بين فيلمهاي سينمائي مي باشد! ... اين در حالي است که بازيگر زن اين فيلم موفق به کسب فروهر زرين پديده باريگري جشنواره شد!
    سلام نانسي جان..تو چرا اپديت نميكني.؟؟ صفحه خيلي سنگين شده و دير باز ميشه...نانسي جان ببين چه برفي مياد مواظب خودت باش سر ما نخوري ...راستي ببين اين بچه ها چيكار كردن هرچي هويج بود من گرفتم واسه سوپ همه را بردند واسه درست كردن ادم برفي و يه دماغي واسه ادم برفي درست كردن كه نگو ..مائده ميگه بهشون پينوكيو...دختر گلم زياد تو برفها جيغ و داد نزن و تو سر كله مردم هم برف نزن و الكي خودت را بنداز زمين...حالا ديگه واسم نوشتي به همه گفتي فوتينا؟؟؟

    و اينک. اين زمان است ميگذرد آرام!

    و اين من است که از بخشش شبانهء نگاهت و کلام خوانده شد ات ميآيد.!

    نگاهت پر از نور بود و صداقتي ماندگار. تا کنون . تا به فردا.!

    بي پرده بگويم!

    از نگاهت بالا رفتم. در نگاهت سبز شدم . به نگاهت انس گرفتم!

    و من در آنجا ماندم!....

    و باز اين منم پرومته اي در پناه افسون نفسهايت.

    و باز اين تويي پرند ه ايي کوچک!

    در پناه گرم آتش نفسهايم.!

    سلام٬بروزم و منتظر حضور و نظرتان.
    آهاي دختره ! بدو بيا كه بروزما !!!
    سلام.نانسي جون خوب دوست پيدا كرديا...خوابتم ميگم حالا خير بود
    سلام ..عمو جان ... بروزم و منتظر ...و يك خبر خوش ... : كمند عيد مياد ايران ...

    سلام خوبي ابجي جونم

    ممنون منهم خيلي

    منتظر ابديت جديدتم

    داداشي هميشه بيادته

    من 200...نانسي يادم نرفته قول دادم وقتي برگشتم زنگ بزنم به مامانت ..ولي اونقدر خراب بودم كه نخواستم شب قشنگتو خراب كنم..به مامانت سلام برسون بگو خيلي دوسش دارم

    چقدر خستگي راه را در پاهاي پينه بسته و آبله زده ام ، احساس کردم ...! و تو هيچ ندانستي که چقدر در پي تو با پاي پياده به دنبال باد، تا انتهاي راه دويدم ...!؟

    و هيچ نيافتم ...! نه من را ، نه ترا ...! و باز گشتم به ابتداي راهي که تو هم ديگر در آن نباشي ... به آغازي که من بودم و خدايي که آن روز درخت سيب را آفريد ...! از ابتدايي ترين راه ، آغاز خواهم کرد.

    من سرگردون ساده ، براي تو ، به دنبال باد دويدم ...!

    انگار که هزاران سال است به دنبال باد دويدن قراره اين دل بيقرار است ...!

    روزي رفتم که نباشم ، رفتم که ياد و خاطره اي ذهنم را در جاي ، جاي حاشيه متن بودنت ديگر جاي نماند ...! بي خبر از " دل من " که در جايي از اين شهر جا ماند ، از لابه لاي افکاري که نام مرا استفراغ ميکند و تهوع تکرار دريده شدن قفسه سينه ام را تداعي ميکند ...!

    رفتم ! آري رفتم ..! به دنبال باد ...! بدنبال خويشتن خويشم که از شبي نه چندان دور در رهگذري خسته تر از يک انتظار ماندنت ، از انتهاي خستگي و بيهودگي و پوچي بجا مانده از خاطرات با تو بودن و در انتهاي هوايي راکد که روزي ثانيه هاي بودن ترا تنفس ميکرد ...! پوست شب پيدا بود .

    زمانها از پي هم آمدند و رفتند ...! ولي " من " ندانستم که خود را کجاي آغاز بي پايان دنيايي اين چنين نا پاک و گرسنه در رملهاي کوير ، بي عاطفگي هاي تو ، گم کرده ام ..؟

    سلام ابجي گلم درست فرموديد عمر همچنان ابر مي گذرد با توجه به اينكه ميدونيم ولي باز نسبت به هم نامهرباني داريم انشالله روزي برسه تمام كدورتها كنار بره فقط به دوستي محبت عشق و پاكيها فكر كنيم به اميد آن روز . در ضمن من بروز هستم وقت كرديد سري بزنيد خوشحال ميشم
     <      1   2   3   4   5    >>    >