• وبلاگ : تنها بياد تو
  • يادداشت : وب لاگ نانسي يك ساله شد
  • نظرات : 12 خصوصي ، 214 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام مجدد ... اومدم بگم من آپم و منتظر ...........
    آن روز که مُردم هيچ خبري ازمن نبود! آيا بود؟ کس مرا ندانست کيستم؟ از کجا آمده ام به کجا مي روم و آمدنم مرگ كه بود آنروز که رفتم ازدست ! کسي از من خبري داشت؟ شب!!! شبي از بي حوصلگي خوابم نبود شب به رخم حادثه ها مي نمو د بغض شبا ترانه ها گفته بود سوي دلم قافلـــه ها مي نمود منتظرم که باز خواهم گفت! خبري از دست رفتنم منتظرم!؟ شايد انتظار خبري بياورد شايد باز آيد به دستم؟ منتظرم؟
    پرواز كن پرنده كوچكم پرواز كن. به مــــاوراي خيال پر بكش . اي لطيف ترين ابر؛ اي سپيد ترين كبوتر. بر فراز نسيم عشق بهشتي؛ از ستاره ها و سياره ها بگذر. از حزن و اندوه بگريز و بار ديگر پربكش. پرواز كن اي عزيزترين پرواز كن. سفر بي پايانت آغاز شده. شادي شيرينت را برگير . از اين كرانه بگذر؛به ساحل ديگر. آنجا كه آرامش جاودان است. اما هميشه مرا به ياد داشته باش . تا آن روز؛ تا روز ديدارمان. پرواز كن و ترس به دل راه مده. حتي دمي را از دست مده. قلبت پاك است و روحت آزاد. راهت را ادامه بده و بر اوج كيهان صعود كن؛ ماوراي چنگال زمان.. پرواز كن پرنده كوچك پرواز كن. به جائي پربكش كه تنها فرشتگان مي سرايند. از اينجا پر بكش.
    عشق من دور است از من اي خدا داغ دل را با كه گويم باز گويم اي خدا گر كه گويد آمدن قصدم شده طوفان بشد ور بگويد نامه ام آمدبسويت آن كبوتر جان سپرد چون به خوابم آمدن كرد او شبي ديو تنهايي وحشتناك خوابم را دريد رشته افكارم امشب چون كلاف بي ابتدا و انتها زين غم دوري و غربت ناله اي زد بي صدا اين غم هجرت مرا فرهاد نه مجنون كند اي خدا يارم نيامد ترسم او طغيان كند از نديد چشم مستش چون كبوتر در قفس مي زنم هي بال و هي پر سر بسايم بر قفس روزگار ديده ام همچون هوا ابري شده است پر ز اشك و باد و باران شده است اي خداي عاشقان عاشق نوازي اين چنين مي كني با بندگانت عشق غربت شده است اين كه غربت يار ما را اين چنين عاشق كند بخت واقبال است غربت را خدا نفرين كند هر چه غم داري ز دست غربت عاشق نواز است اي دلا اين چنين يارم گرفته در برش اين غربت خوش اشتها
    تو غربت نگاه من ترانه هام آتيش گرفت براي تو اي عشق من!عمر دوباره اي گرفت قسم به برفاي سفيد بگو گناه من چي بود كه رفتي و شدي برام يه قصه ي بود و نبود مخمل برفاي سفيد رو گونه هات نشسته بود وقتي كه ميگفتي دلت يه لحظه عاشقم نبود روزاي سرد و بي نفس چه زود برام تكراري شد از اونروزي كه رفتي تو هيشكي برام توهم نشد ميخوام صدات كنم ولي اينو ميدونم كه ديره اسمت نشسته بي ريا رو لباي يكي ديگه قدم قدم تو جاده ها به عشق تو راهي شدم اما چه سود وقتي برات حتي تمنا نشدم

    سلام دخملي خاله خدائيش حال ميكني با اين عكس؟هر كامنتي ميزاري عوض ميشه!!!راستي حامد در رفته فعلا فراري شده از دست مادوتا بازم 3 هيچ به نفع ما هورااااااااااااااا

    سلام..

    آسمان هرگز عبور پرندگان را فراموش نمي كند و پرنده ها هرگز آبي ترين جاده هاي آسمان را از ياد نمي برند ، چرا كه فقط تخيل جاده هاي آسمان و بركه هاي دوردست است كه هر سال آنها را در كوچي زيبا به زندگي دوباره مي رساند ..........

    خدا را شاكرم كه باز توفيق داد كه به شما دوست عزيز سر بزنم.انتظار دارم شما نيز به رسم دوستي كلبه حقيرم را مزين قدوم پاكتان كنيد......منتظرم

    سلام..

    آسمان هرگز عبور پرندگان را فراموش نمي كند و پرنده ها هرگز آبي ترين جاده هاي آسمان را از ياد نمي برند ، چرا كه فقط تخيل جاده هاي آسمان و بركه هاي دوردست است كه هر سال آنها را در كوچي زيبا به زندگي دوباره مي رساند ..........

    خدا را شاكرم كه باز توفيق داد كه به شما دوست عزيز سر بزنم.انتظار دارم شما نيز به رسم دوستي كلبه حقيرم را مزين قدوم پاكتان كنيد......منتظرم

    سلام..

    آسمان هرگز عبور پرندگان را فراموش نمي كند و پرنده ها هرگز آبي ترين جاده هاي آسمان را از ياد نمي برند ، چرا كه فقط تخيل جاده هاي آسمان و بركه هاي دوردست است كه هر سال آنها را در كوچي زيبا به زندگي دوباره مي رساند ..........

    خدا را شاكرم كه باز توفيق داد كه به شما دوست عزيز سر بزنم.انتظار دارم شما نيز به رسم دوستي كلبه حقيرم را مزين قدوم پاكتان كنيد......منتظرم

    سلام دوست خوبم.وبلاگ من به روز شده.مرسي .باي


    مرا خدا دلي داده ديوانه صفت


    كه به يك نگاه تو ديوانه شود


    از جام چشمت چو نوشد ذره اي


    ديگرچرا راهي ميخانه شود

    مي نويسم تورو از نو****كه نوشتني تريني** توي اين باغ شكسته***تك درخت اخريني*****
    سلام نانسي جان...امروز چرا بدون زلزله امدي و هم چين يواش مثل دختر مدرسه اي هاي خجالتي امدي نوشتي و رفتي ..درست هست كه خيلي شعر قشنگي نوشتي..ولي شعري كه توش زلزله نباشه من قبول ندارم اونم از طرف تو فقط....باور كن يهو حس كردم بعد خوندن شعرت كه ممكنه خدا نكرده ناراحتي داري چون خيلي غريبانه نوشتي اخه چرا؟؟؟؟
     <      1   2   3   4   5    >>    >