سينه اي چون پرنيانش بستر گرم منست....
بستر عشق منست اين بوسه گاه مرمرين...
از دم اين بوسه ها در من گل عشقي شکفت...
عشق در من زنده شد از بوسه اي عشق افرين...
واي....اين عشقي که ميتازد بجانم عشق کيست؟؟؟...
کيست کاين مي را بجام خالي من ريخته؟؟...
نرمخويي کو لطافت از بهار اموخته...
ماهرويي کز حلاوت با عسل اميخته...
باز عشق تازه اي امد که شبها تا سحر...
از نواي هايهاي گريه بي خوابم کند...
باز عشق امد که در جانم فروزد اتشي ...
اتش او در ميان شعله ها ابم کند...
گوش کن اي دل..صداي اشنا را بشنوي...
بار ديگر عشق ياري حلقه بر در ميزند...
روز و شبها شکوه مي کردي زتنهايي ولي ...
با تو ميگفتم که : عشق اخر بما سر ميزند....
ياوره هميشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور كه دوريت
براي من شده عادت
ناجي عاطفه من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشك بودن من
از تن تو خون گرفته
اگه باشي يا نباشي
براي من تكيه گاهي
براي من كه اسيرم
تو عزيزي جون پناهي
تلخ بود خيلي!!
بمن نگو دوستت دارم
كه باورم نميشه
نگو فقط ترو دارم كه باورم نميشه
تو با اون چرب زبوني داري بمن دروغ ميگي
ميخواهي گولم بزني
هي بمن دروغ ميگي
فدات عمو جون
ميدوني منو تا كجا رفتم با اين اهنگ
الان كنار رودخونه زيباي شهرم نشستم
و دارم گوش ميكنم .
دارم تو خاطراتم دنبال
اوني ميگردم ...
بابا ولش بقيه ش بماند براي
فصل گل ني ..
خاك پات . عمو مهرداد ...///