سلام نانسي مهربونم
وب لاگت واقعآ زيباست... دست گلت درد نكنه
با اجازه لينك وب لاگ قشنگتو به زبان عشق اضافه ميكنم...
موفق باشي.. يا حق...
بسم رب الشهدا . با سلام و صبر اين واژه مرا ياد اين گفته سيد مرتضي مي اندازد !!(زينب کبري (س) گنجينهدار عالم رنج است، او محمل گرانبارترين رنج هايي است که در اين مبارکه نهفته، ?لقد خلقناالانسان? او وراث بيتالاحزان فاطمه (س) است.)
التماس دعا .
به آستان قربان رفته انسان و جان خويشتن در ره معبود بر سرانگشت اخلاص نهاده ؛ گرامي باد اين مظهر قدرت روح انساني ... عيدت فرخنده نانسي مهربون .
خيالم از خيال تو )
کي مي رسد . دستم بدامان تو روز وصل تو . راحت از هـجران توخــيالم . خيال شدم از خــيال تو ارامش خاطرم . به شرط سامان تو بيننده جــهانم اما چه ســـودي اخربـي تو و نـــاز ــ نرگس ــ فتان ــ تويا خون دل ميخورم.ياديدکانم خونريزپنهان بود بهتر. از ديد ـ چشمان ـ تو
خيلي مخلصم نانسي عزيز ..اگه دير دير ميام
باور كن وقت ندارم اينروزا .كه بيام پاي نت ..خاك پات عمو مهرداد ...اپديتم ..
فرياد زدم تو را با ناله خواستم / فرياد زدم تورا با استغاثه خواستم / هر چه فرياد عاشقانه من بلندتر شد
تو از من دورتر مي شدي / وسرانجام نا اميد / به كوه زدم… به دشت زدم… به دريا زدم / شايد تورا كمي كمرنگ تر ببينم / دريغ كه كوه پژواك نجواي عاشقانه من شد / دشت برايم گريست / و دريا… يادتو را… با هر موجش بي دريغ به من پس داد ........
با اين همه نظر من ديگه نظري ندارم .
سلام
شعر قشنگي بود و با صداي مهستي خيلي قشنگتر هم ميشه.
در ضمن شما هر وقت مي ري تو وبلاگ به ياد مرگ دپرس ميشي. من چي بگم كه هر روز بايد سر كار ببينمش؟
بر ديده صبر دل به يمين است مرا......آنجا كه صبو رم همه
صبر جبين است مرا......در دست خدا چو مهره شطرنج به گليم ........دركاسه جبر واختيار فقط بر سر مهر كه همين است مرا.........!!!!!!!!!!!!!
نيمه شبي وهم آلود وحزن انگيز......... مادر كودكي زائيد اسمش انسان بود....... درد كشيد آن مادر خيال انگيز........ كودك از خيال آمد چشمش گريان بود.... بي خبر از درد غالب بر انسانها...... خنديد بر لب آنجا كه او بي دندان بود...... زورق خيال نيمه شب در گهواره اي خسبيد....... آنجا كه طوفان در هم ريخت آنچه جيران بود... كودكي بيامد از بطني كه نه بر پا داشت..... در دست تقديري كه اسمش كيوان بود...... ميكشيد زورق وجود باد بيرحم شمال....... آنجا كه نام جيران بر انسان بود......... نيمه شب گهواره ها در تاب آرام آرام........ در طلب آرامشي كه در جبران بود........ در پس اين رخداد سوال پرسشي مرموز..... درميانه درد مادري كه در طلب درمان بود..... راز خلقت در سرشت او بنمود روح كبود....... آنجا كه روح دراختيار كاسه حيران بود..... داستان روح شيطان جن آدم وعشق.... قصه سرخي سيب (راز عشق) كه ممنو عه اي بر آنان بود.....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!