سلام نانسي خانمي مگه
persianblog che iradi dasht ke rafti to in parsiblog ke ma ba badbakhti kament bezarim bad az chand rooz ke say kardam barat payam bezaram ke nemishod, emrooz mowafagh shodam benewisam wali baz ham hameye horoof ra nemitonam be farsi benewisam be dade mane badbakht beres jiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiigh jjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjjigh
ديگه گريه دل وا نمي كنه
حالا اشكم واسه من ناز مي كنه /././. از شمات توقع نمي كنم ديگه نمي خواي سر بزني
هان آبجي تو هم داري بي وفا مي شيا مثل بقيه اگه دوست داشتي بيا من اسرار نمي كنم
سلام
ممنون از اينكه هميشه ما را سرافراز مي نماييد
گدايان بهر روزي كودكان خود كور مي خواهند
طبيبان جملگي مخلوق را رنجور مي خواهند
تمام مرده شوران راضيند بر مرگ انسانها
بنازم مطربان را جملگي مسرور مي خواهند
* * * * * * * * *
شاد باشي
سلام آبجي گل نانسي، ممنونم از شما به خاطر همه چيز
نانسي! ميان انگشتر
زهري نهفته اي ديري
تا وارهي به تأثيرش
روزي كه نيست تدبيري
نانسي نگاه مي داري
تيغي به جامه ها، باري
تا جوهرش كند كاري
زهر ار نداشت تأثيري
خوش باشيد ـ فرهاد
سلام خانمي
اميدوارم حالت خوب باشه
منزل نو مبارك
سودابه رو ببخش كه اينقدر دير اومده
حسابي گرفتارم كارام تو اداره خيلي زياده اصلا وقت نمي كنم نت بيام من خيلي وقته درسم تموم شده عزيزم
اميدوارم هميشه شاد وسلامت باشي
وصيت
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
من مي شناختم او را
نام تو راهميشه به لبداشت
حتي
در حال احتضار
آن دلشكسته عاشق بي نام و بي نشان
آن مرد بي قرار
هر روز پاي پ نجره غمگين نشسته بود
وگفتگو نمي كرد
جز با درخت سرو
در باغ كوچك همسايه
شبها به كارگاه خيال خويش
تصويري از بلندي اندام مي كشيد
و در تصورش
تصوير تو بلندترين سرو باغ را
تحقير كرده بود
او پاك زيست
پاكتر از چشمه اي نور
همچون زلال اشك
يا چو زلال قطره باران به نوبهار
آن كوه استقامت
آن كوهاستوار
وقتي به ياد روي تو مي بود